مست الست

مست الست

گلچین شعر ناب ایران و جهان
مست الست

مست الست

گلچین شعر ناب ایران و جهان

مرز

.

مرزها تنها می‌توانند


لب‌ها را از هم دور نگه دارند


نسیمی که هرشب


موهایت را بر پیشانی‌ات می‌ریزد


باد پریشانی‌ست


که از انگشتان من گذشته است

.


"علیرضا عباسی"

بر پوستم صدای تو می تراود

از پوستم


صدای تو می تراود


بر پاهای تو راه می روم


با چشم تو شعر می نویسم


من که ام به جز تو


که در رگ و پوستم نهانی و


نام مرا به خود داده ای؟



#شمس_لنگرودی"

تیتر درشت

می بوسمت،

بدون سانسور

و می گذارمت تیتر درشت روزنامه

آنجا که حروفش را

بی پروا چیده اند

و خبرهایش را محافظه کارانه

و من همیشه

زندگی را آسان گرفته ام،

عشق را سخت...

.

#نزار_قبانی

حسرت

کسی چه میداند

من امروز چند بار فروریختم

چندبار دلتنگ شدم

از دیدن کسی که

فقط پیراهنش شبیه تو بود


گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه

دیوانه کننده ترین حس دنیاست


#ژوان_هریس

تنها کمی زودتر

.

زودتر از من بمیر

تنها کمی زودتر

تا تو آنی نباشی که مجبور است

راه خانه را تنها برگردد…


#راینر کنسه

خنیاگر غمگین

.

آنکه میگوید دوستت میدارم،

خنیاگر غمگینی است

که آوازش را از دست داده است.


ای کاش عشق را

زبان سخن بود!


هزار کاکلی شاد

در چشمان توست،

هزار قناری خاموش

در گلوی من.


آنکه میگوید دوستت میدارم،

دل اندوهگین شبی است

که مهتابش را میجوید.

هزار آفتاب خندان در خرام توست،

هزار ستاره گریان در تمنای من.


عشق را

ای کاش زبان سخن بود!

.

.

#احمد_شاملو

دیدار تو

.

دیدار تو کشتزار نور است

آهویى بی ‏قرار

که از لب تشنه ‏اش

آفتابِ سحر فرو می ‏ریزد،

دیدارت سکوت است

آبشار پرندگانى که راه سپیده را می ‏جویند،

لیوانى عسل

در کف ناخدایى خسته که بوى نهنگ می ‏دهد،

چایى دم کشیده

(درست لحظه‏ یى که از تمام دغدغه ‏ها فارغ می شوى)

دیدار تو کشتزار نور است

با بزهایى از بلور

که به سوى صخره چرا می ‏کنند

بى آن که بدانند می ‏شکنند

و غبار بلور

در روحم فرو می ‏پاشند.


"شمس لنگرودی"

غارت زده

کمی دیر آمدی ای عشق!

اما باز با این حال،


اگر چیزی


از این غارت‌زده باقیست،

غارت کن...



#حسین_زحمتکش"

می ترسم

.

نباید شاعر می شدم


می ترسم؛


روزی این شعرها را


در کنج کافه ای دنج 


کس دیگری برایت بخواند


و تو را ببوسد...


#حمید_سلاجقه


گریز از جهنم

حضورت


بهشتی‌ست


که گریز از جهنم را توجیه می‌کند


دریایی که مرا در خود غرق می‌کند


تا از همه‌ی گناهان و دروغ


شسته شوم


"احمد شاملو"

با گریه می نویسم

باگریه می نویسم


از خواب


با گریه پا شدم


دستم هنوز


در گردن بلند تو آویخته ست


و عطر گیسوان سیاه تو با لبم

آمیخته ست


دیدار شد میسر و با گریه پا شدم...


"هوشنگ ابتهاج "

اغشته به بوی تو

دلم به بوی تو آغشته است

سپیده دمان

کلمات سرگردان برمی خیزند و

خواب آلوده دهان مرا می‌جویند

 تا از تــــــو سخن بگویم

کجای جهان رفته‌ای

نشان قدم هایت

چون دان پرندگان

همه سویی ریخته است

باز نمی‌گردی، می‌دانم

و شعر

چون گنجشک بخارآلودی

بر بام زمستانی

به پاره یخی

بدل خواهد شد.


 

" شمس لنگرودی"

باده خواه

باده ده ، 


باده خواهمان کردی


که حرامست با تو هشیاری...


"مولانا جان"

پیراهن گرم تو

.

و من


همه‌ی جهان را 


در پیراهنِ گرم تو 


خلاصه می‌کنم !


"احمد شاملو"

احتمال

اینکه دوستم داشته باشی


مثل این است که


عابری در پیاده رو


ناگهان در آغوشم بگیرد


همین قدر بعید...


همین قدر ممکن...


"مهدیار_دلکش"