.
من
عادت کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
دوستت داشته باشم؛
وَ برایم مهم نباشد که تو
درکجای این شهرِ شلوغ
به فراموش کردنم مشغول هستی ... .
.
"مینا_آقازاده "
هر زن؛
هزاران شاعر را
در خود پنهان دارد.
هر شعر؛
خاطره ی زنی ست
که روزی
از دنیای مه آلود شاعری گذشته ست.
"سیمین_برودفن"
نابینای توام
نزدیکتر بیا
فقط به خط بریل میتوانم که تو را بخوانم
نزدیکتر بیا
که معنی زندگی را بدانم ..
.
#شمس_لنگرودی
.
اگر زنی را نیافتهای که با رفتنش
نابود شوی
تمام زندگی را باختهای
این را منی میگویم
که روزهایم را زنی برده است جایی دور
پیچیده دور گیسوانش
آویخته بر گردن
سنجاق کرده روی سینهاش
یا ریخته روی گلدانهایش
باقی را هم گذاشته توی کمد
برای روز مبادا
.
"رضا_ولی_خواه"
.
عاشق زنی تک تیرانداز
در جبهه دشمن شده ام
ببینمش،
می میرم
نبینمش،
می میرم...
.
#علیرضا_شایگان"
من یک بار مرگ را تجربه کرده ام
یک نفر شبیه تو
دست یک نفر
که شبیه من نبود را گرفته بود !
باران هم می آمد ..!
"علیرضا هدایت "
در نور شمع
زن تری؛
در آفتاب صبح که چشم باز میکنی
فرشته تر؛
و من بین این دو زیبایی ِ با شکوه
عاشقانه آونگ شده ام ...!
"عباس معروفی"
می خواهی بنشینی توی بغلم
که برایت کتاب بخوانم؟
می شود آرام بنشینی و گوش کنی؟
می شود آنقدر نفس هات نریزد روی گردنم؟
آه...
می شود دیگر کتاب نخوانیم؟
...
می شود آنقدر بوسم کنی
که یادم برود دلم چی می خواست؟
"عباس معروفی"
.
حتی ممکن است
این شال گردن
اصلا خوب از آب در نیاید
و تو را گرم نکند
اما
هر رجی که ناشیانه می بافم
قلب مرا گرم می کند
و زندگی مان را.
من این صحنه را از بچگی دوست داشته ام
زنی که در پاییز
برای مردی در زمستان
شال گردن می بافد...
#رویا_شاه_حسین_زاده
عشق ...
آدم را به جاهای ناشناخته میبرد.
مثـلا به ایستگاههای متـروک
به خلـوتِ زنگ زدهی واگنها
به شهری که
فقط آن را در خواب دیده ...
وقتی عاشق شدی،
ادامه این شعر را، تو خواهی نوشت ... !
"رسول یونان "
تو را زنانه می خواهم
زیرا تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه ی گندم
شیشه ی عطر
حتی پاریس زنانه است
و بیروت
با تمامی زخمهایش، زنانه است
تو را سوگند به آنان که می خواهند شعر بسرایند
زن باش
تو را سوگند به آنان که می خواهند خدا را بشناسند
زن باش
" نزار قبانی"
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ..
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.
"ناظم حکمت"
جایی باید باشد
غیر از این کنج تنهایی
تا آدم گاهی آنجا جان بدهد
مثلا آغوش تو
جان می دهد
برای جان دادن...
"بهمن_عطایی"
سر سربازی را نشانه می روم
نکند شاعر باشد
قلبش را نشانه می روم
نکند عاشق باشد
نه من نمی توانم شعری برای جنگ بگویم
از شاعر به دشمن
از شاعر به دشمن
یکی از سربازهایتان را بفرستید
این شعر را تمام کند.
"مجید سعدآبادی"