مست الست

مست الست

گلچین شعر ناب ایران و جهان
مست الست

مست الست

گلچین شعر ناب ایران و جهان

با زمزمه تو

 

تو باد و شکوفه و میوه ای
ای همه ی فصولِ من 
ای آسمان و درخت
باغ من 
گل و زنبور و کندوی من 
با زمزمه ی تو
اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن
تویی 

#احمد_شاملو

وفادار وفادار

خودم را در آغوش گرفته ام
نه چندان با لطافت
نه چندان با محبت
اما
وفادار
وفادار 

ساموئل بکت

بوی تنت

بوی تنت

مرا برمی‌گرداند

به دوران پیش از خودم

پیش از آن که باشم.

مگر پیش از تو

سیب هم وجود داشت؟

 

#عباس_معروفی

چشمهایت

بگذار لبهایت

برای بوسیدن باشد؛

چشمهایت

به اندازه ی کافی

حرف برای گفتن دارد! ,


#پرویز_محمدی

برهنه شو

برهنه شو!

قرن هاست

جهان معجزه ای به خود ندیده

برهنه شو!

من لالم

و تن تو

تمامِ زبان ها را می فهمد.

 

#نزار_قبانی


شکوهمندانه

چه شکوهمندانه
مرا از هم می پاشی

دوست دارم
مدام تو را به خاطر بیاورم!!

#ناظم_حکمت
ترجمه :  #الهه_فیاضی

بت

گران نباش
بتهای این بتکده مقدسند 
همشان را روزی مردی سرشته است  
که دست بر اندام من کشیده است  
دستانت را به گلهای سرخ ووحشی آغشته کن  
اندام مرا لمس کن  
ازمن بتی بساز 
که هیچ پیامبری آن را نشکند 
من عاشق بوسه هایت هستم  
مرا با بوسه ای بشکن 

#سهام_الشعشاع شاعر سوری 
ترجمه #بابک_شاکر

رنج عظیم

نگاهت 
چه رنج عظیمی ‌است
وقتی به یادم می‌آورد
که چه چیزهای فراوانی را
هنوز به تو نگفته‌ام 

#آنتوان_دوسنت_اگزوپرى

چشم انتظار

مرا پیکری است
تا چشم انتظار تو باشم
تا از دروازه های صبح
تا 
دروازه های شب در پی تو بشتابم
مرا پیکری است
بهر آنکه عمرم را با عشق تو سر کنم

#پل_الوار

سم عشق

یک فنجان قهوه
مهمانِ من باش
آغشته به سمِ عشق
درد ندارد
فقط
چشمانت را که باز کنی
کسی شبیه مرا
دوست خواهی داشت

#مریم_قهرمانلو

چقدر باید بگذرد؟

چقدر باید بگذرد
تا آدمی بوی تن کسی را 
که دوست داشته از یاد ببرد ؟
چقدر باید بگذرد
تا بتوان دیگر او را دوست نداشت ؟
======== 
عطرها
بیرحم ترین عناصر زمینند
بی آنکه بخواهی
می بَرندَت
تا قعر خاطراتی که
برای فراموشیشان
تا پای غرور جنگیدی

#آنا گاوالدا

راستش را بگو

راستش را بگو 
زمانی که دوستم داشتی 
سعی می کردی 
چه کسی را فراموش کنی؟ 

#قهرمان_تازه_اوغلو 
مترجم : #سینا_عباسی

تن بارانی تو

تن بارانی تو
ابتدای امید من است و 
انتهای اندوه من

تن بارانی تو
که چون آب
مرا تشنه می کند
و چون خاک
مرا می پوشاند

#بیژن جلالی


صورتگر نقاش

صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم

وانگه همه بت‌ها را در پیش تو بگدازم


صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم

چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم


تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری

یا آنک کنی ویران هر خانه که می سازم


جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو

چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم


هر خون که ز من روید با خاک تو می گوید

با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم


در خانه آب و گل بی‌توست خراب این دل

یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم


#مولانا

شوکران

شوکرانِ عشقِ تو 
که در جامِ قلبِ خود نوشیده ام
خواهدم کُشت
و آتشِ این همه حرف در گلویم
که برایِ برافروختنِ ستارگانِ هزار عشق 
فزون است
در ناشنواییِ گوشِ تو
خفه ام خواهد کرد

#احمد_شاملو